جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای کازئینات سدیم


دوره ۱۱، شماره ۴۴ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده فیلم­های خوراکی به عنوان محصولات طبیعی، سازگار با محیط زیست و قابل بازیافت می­توانند جایگزین مناسبی برای بسته­بندی­های حاصله از مشتقات نفتی باشند که امروزه متداول است. در این مطالعه، تأثیر پوشش خوراکی کازئینات سدیم (SC) بر ماندگاری قزل­آلای رنگین­کمان در طول نگهداری در یخچال، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های ماهی، با محلول کازئینات سدیم ۸%، تیمار شده و پس از خشک شدن محلول و شکل­گیری پوشش،  به مدت ۲۰ روز در دمای C˚۱±۴ در یخچال نگهداری شدند. هر چهار روز یکبار (روزهای ۰، ۴، ۸، ۱۲، ۱۶ و ۲۰)، نمونه­های ماهی تیمار و شاهد، مورد آزمایش­های شیمیایی (TBA، PV و FFA و pH و TVB-N ) و آزمایش­های میکروبی (شمارش باکتری­های هوازی مزوفیل و باکتری­های سرماگرا) قرار گرفتند. پوشش کازئینات سدیم به طور معنی­داری باعث کاهش مقادیر پراکسید (در روز ۱۶ در تیمار شاهد و دارای پوشش به ترتیب ۱/۰± ۱/۱۶ و ۰۱/۰± ۶/۷) و در روزهای پایانی دوره نگهداری، به طور معنی­داری باعث کاهش بار میکروبی به ویژه باکتری­های هوازی مزوفیل (در روز۲۰ در تیمار شاهد و دارای پوشش به ترتیب۱ ± ۱/۹ و ۰۷/۰ ± ۷/۷)(۰۵/۰ p<) در مدت نگهداری در یخچال شد.  
هادی بابائی امینلوئی، مانیا صالحی فر،
دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده­
خاصیت ویسکوالاستیک گلوتن گندم، تحت تأثیر عوامل مختلف دستخوش تغییرات نامطلوب می­شود. یکی از مهم ترین عوامل، آسیب دیدن گندم از طریق حشره سن است. حشرات سن به دانه های گندم در حال رشد حمله می کنند و به همراه بزاق خود آنزیم های پروتئولتیکی را به داخل دانه تلقیح می کنند. فعالیت پروتئولتیکی آنزیم های موجود در آرد گندم سن زده در خواص فیزیکی خمیر و پخت آن آشکار می شود. در اثر فعالیت آنزیم پروتئاز ساختمان گلوتن می­شکند و در اثر آن خمیر نرم می­شود که یک اثر تضعیفی بر گلوتن را نشان می دهد. در این پژوهش با توجه به اهمیت خسارت سن، تأثیر آنزیم ترانس­گلوتامیناز میکروبی و کازئینات سدیم بر بهبود خواص شیمیایی و رئولوژیکی آرد گندم سن­زده بررسی گردید. آنزیم ترانس­گلوتامیناز در سه سطح ۳/۰، ۵/۰ و ۷/۰ درصد و کازئینات سدیم در دو سطح ۲ و ۴ درصد به فرمولاسیون اضافه شدند. نتایج نشان داد افزودن ترانس گلوتامیناز میکروبی و کازئینات سدیم در کنار یکدیگر می­تواند ویژگی های رئولوژیک خمیر حاصل را بهبود دهد. همچنین مشاهده شد عملکرد آنزیم ترانس­گلوتامیناز، زمانی که به همراه کازئینات سدیم استفاده شد بمراتب بهتر از زمانی بود که به تنهایی در تیمارها مورد استفاده قرار گرفت.
سـعـید رنـجـبریان، مـحـمود رضـازاد بـاری، هـادی الـماسی، صـابر امـیری،
دوره ۱۴، شماره ۷۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر فیلم و پوشش کازئینات سدیم(CS) حاوی نانوفیبر سلولز(CNF) و اسانس دارچین(CEO) در حفظ خصوصیات کیفی فیله سینه مرغ در طول نگهداری در یخچال بوده است. فیله‌های تازه با فیلم و محلول‌های پوشش دهی کازئینات سدیم حاوی ۵ درصد اسانس دارچین و ۵/۲ و ۵ درصد نانوفیبرسلولز تیمار شده و در یخچال نگهداری شدند و در روزهای ۰، ۴، ۸ و۱۲، آزمون­های شیمیایی (pH، TBA، TVB-N) و آزمون­های میکروبی  (TVC وPTC) و همچنین ارزیابی حسی (رنگ، بو و پذیرش کلی) بر روی آنها انجام شد. نمونه های بسته بندی شده با فیلم نانوکامپوزیت ۵/۲ درصد CNF حاوی اسانس دارچین تا روز ۱۲ به طور معنی داری باعث کاهش مقادیر TBA  و TVB-N به ترتیب به میزان  mg/Kg(MDA) ۰۲/۰±۱۲/۰ و  mg/۱۰۰g۹۶/۳±۸/۲۳ شد که کمتر از سایر تیمارها بود. همچنین از نظر بار میکروبی، نمونه‌های بسته بندی شده با فیلم نانوکامپوزیتی حاوی اسانس دارچین تا روز ۱۲ در دامنه قابل قبول برای مصارف انسانی قرار داشت. اما نمونه­های شاهد و پوشش دار فراتر از حد مجاز بود. میزان باکتری­های سرما دوست نیز در نمونه­های بسته بندی شده با پوشش نسبت به نمونه­های بسته بندی شده با فیلم افزایش معنی داری را نشان داد.
آسیه حسن زاده، زینب رفتنی امیری، مهرناز امینی فر،
دوره ۱۴، شماره ۷۲ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده در این پژوهش، اثر اینولین (۲ و ۴ درصد وزنی)، کازئینات سدیم (۱/۰ و ۲/۰ درصد وزنی) و زمان رسیدن بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی، حسی، ریزساختار و رئولوژیکی پنیر کوزه مورد بررسی قرار گرفت. با افزایش دوره رسیدن اسیدیته، چربی، چربی در ماده خشک و نیتروژن محلول در آب نسبت به نیتروژن کل افزایش یافت درحالیکه pH، رطوبت و نیتروژن کل نسبت به ماده خشک کاهش یافت. اینولین و کازئینات سدیم تاثیر معنی داری بر pH نمونه ها نداشت (۰۵/۰p>). درصد رطوبت با افزایش سطح جایگزینی کازئینات سدیم رابطه عکس و با افزایش سطح جایگزینی اینولین رابطه مستقیم داشت. نسبت نیتروژن کل به ماده خشک با تمامی سطوح جایگزینی کازئینات سدیم افزایش یافت ولی هیچ یک از سطوح جایگزینی اینولین تغییر معنی داری در نسبت فوق ایجاد نکرد. نسبت نیتروژن محلول در آب به نیتروژن کل با جایگزینی اینولین رابطه عکس و با جایگزینی کازئینات سدیم رابطه مستقیم داشت. تمام سطوح جایگزینی اینولین و کازئینات سدیم به ترتیب دارای کمترین و بیشترین مـدول ذخیـره (G') نسبت به نمونه تهیه شده از شیر گاو بود. بررسی ریزساختار نمونه ها نشان داد که در پنیر حاوی اینولین ۴% تعداد حفرات بیشتر و پراکندگی یکنواخت تر حفرات دیده شد. در ارزیابی حسی پنیـر کوزه دارای اینولین ۴% بافت، طعم و پذیرش کلی مطلوب تر و پنیـر کوزه حاصل از شیر گاو، رنـگ و ظاهر مطلوب تری داشت.
الهام درستی، احسان مقدس کیا، زهرا قاسمپور، علی احسانی،
دوره ۱۵، شماره ۷۸ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

ماست یک فرآورده لبنی تخمیری است که در سراسر جهان مورد توجه می‌باشد. در چند سال اخیر، با به کارگیری باکتری‌های پروبیوتیک، محصولی به نام ماست پروبیوتیک تولید شده که به عنوان یک ماده غذایی سلامت‌بخش و فراسودمند شناخته شده است. استفاده از تکنیک ریزپوشانی می‌تواند منجر به افزایش قابلیت زنده‌مانی باکتری‌های پروبیوتیک در فرآورده‌های لبنی در دوره نگهداری شود. در این پژوهش تاثیر افزودن کازئینات سدیم (۳-۰ درصد) و فرآیند ریزپوشانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در بستر کازئینات سدیم- صمغ ژلان بر ویژگی‌های فیزیکی- ‌شیمیایی (اسیدیته، ویسکوزیته ظاهری، آب‌اندازی و ظرفیت نگهداری آب) و قابلیت زنده‌مانی این باکتری در ماست پروبیوتیک طی ۲۱ روز نگهداری در دمای ˚C ۴ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ویژگی‌های کیفی ماست تولید شده نشان داد که با افزودن کازئینات سدیم به شیر، اسیدیته، ظرفیت نگهداری آب و ویسکوزیته ظاهری ماست در دوره نگهداری افزایش، ولی سینرزیس، کاهش معنی‌داری نشان داد (۰۵/۰>P). نتایج نشان داد که نمونه‌های ماست حاوی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ریزپوشانی شده نسبت به فرم آزاد این باکتری، دارای ویسکوزیته ظاهری و ظرفیت نگهداری بیشتر آب، ولی اسیدیته و سینرزیس کمتری بودند. طبق نتایج به دست آمده از شمارش میکروبی، ریزپوشانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و استفاده از کازئینات سدیم به طور چشمگیری، منجر به بهبود بقاء آن طی نگهداری گردید، به طوریکه بیشترین تعداد باکتری در پایان ۲۱ روز ماندگاری، مربوط به نمونه حاوی ۳ درصد سدیم کازئینات و سلول‌های ریزپوشانی شده بود.
رقیه اشرفی، هاله همتی، فروغ محترمی، احسان مقدس کیا،
دوره ۱۵، شماره ۸۱ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده

افزایش روزافزون مشکلات زیست محیطی ناشی از پلیمرهای سنتزی به کار رفته در بسته‏بندی مواد غذایی، ضرورت تحقیقات گسترده در راستای گسترش بسته‏بندی زیست‏تخریب پذیر را به اثبات می‏رساند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر افزودن نانو ذرات رس به بیوفیلم کازئینات سدیم به عنوان عامل تقویت کننده خواص آن است. به همین منظور فیلم های بیونانوکامپوزیتی بر پایه کازئینات سدیم در سطوح(صفرتا ۵/۱ % وزنی- وزنی) و اسانس خوشاریزه در سه سطح (صفرتا ppm۵۰۰) تهیه شدند و اثرات نانورس و اسانس خوشاریزه بر خصوصیات سطحی، مکانیکی، انحلال پذیری و آنتی اکسیدانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، افزودن نانو رس، سبب بهبود خواص مکانیکی کامپوزیت‏ها شده است که در این رابطه، فیلم های تهیه شده از ۷۵% نانورس بیش ترین استحکام کششی و فیلم حاوی ۲۵% نانورس بیشترین درصد ازدیاد طول در نقطه شکست را داشت. بررسی تصاویر ریزساختاری فیلم نشان می‏دهد که افزودن نانورس سبب کاهش تراوایی فیلم ها به بخار آب و همچنین سبب کاهش تراکم فیلم‏ها و زبر و ناصاف شدن سطح آن ها گردید. سازگاری اسانس خوشاریزه با کازئینات سدیم به منظور تولید فیلم فعال بیونانوکامپوزیتی نیز نتایج رضایت‏بخشی در پی داشت به طوری که فیلم حاوی ppm۵۰۰ اسانس، فعالیت آنتی اکسیدانی به میزان ۷۸% را از خود نشان داد. در مجموع، نتایج به دست آمده نشان داد که نانورس می تواند اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی کازئینات سدیم داشته باشد و به بهبود خواص آن کمک کند.
محمد محسن زاده، محمود علیزاده ثانی، محمد مالکی، مریم عزیزی لعل آبادی، رویا رضائیان دلویی،
دوره ۱۸، شماره ۱۱۳ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

اخیراً طراحی و تولید فیلم‌های زیست‌تخریب‌پذیر نسبت به بسته‌بندی‌های سنتتیک به دلیل کاهش آلودگی‌های زیست‌محیطی توجه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر صمغ‌های فارسی (۱%) و صمغ ژلان (۱%) بر روی خواص فیزیکی، مکانیکی و مورفولوژی فیلم‌های کامپوزیت بر پایه کازئینات سدیم (۱۰%) به‌عنوان عوامل تقویت‌کننده فیلم‌ها می‌باشد. فیلم‌ها به روش تبخیر حلال سنتز شدند و تأثیر هر یک از صمغ‌ها بر روی خصوصیات فیلم‌های کامپوزیتی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزودن صمغ‌ها باعث تقویت فیلم‌های کامپوزیتی شد. فیلم‌های کامپوزیتی مقاومت مکانیکی و خصوصیات ممانعت کنندگی خوبی در برابر رطوبت و نور را نشان دادند. خصوصیات سطحی و مورفولوژی فیلم‌ها همچنین نشان داد که صمغ‌ها سازگاری خوبی با فیلم پروتئینی کازئین داشتند و باعث تشکیل فیلم‌های یکنواخت و منسجم شدند. علاوه بر این فیلم‌های کامپوزیتی از شفافیت قابل قبولی برخوردار بودند. به‌این‌ترتیب نتیجه‌گیری می‌شود که استفاده از فیلم‌های کامپوزیتی و ترکیب پلی ساکاریدهای مختلف با ماتریکس‌های پروتئینی می‌توانند باعث بهبود خصوصیات فیلم‌های حاصل شوند.
مهدیس مرادی، مرضیه بلندی، مهدی کریمی، فریبرز ناهیدی، هما بقایی،
دوره ۱۸، شماره ۱۱۶ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

بیماری سلیاک یک اختلال خودایمنی روده باریک با زمینه ژنتیکی است. در این بیماری پرزهای روده باریک آسیب دیده و جذب مواد مختل می‏گردد. همپنین ورود گلوتن به سلول‏های روده موجب پاسخ سیستم ایمنی می‌شود. واکنش التهابی ایجاد شده موجب تحلیل پرزهای روده و کاهش فعالیت آنزیم‏های روده می‌شود. تنها راه درمان این بیماری مصرف مواد غذایی فاقد گلوتن می‏باشد. لذا استفاده از پودر سیب زمینی در تولید فرآورده‏هایی نظیر نان به عنوان یک منبع غنی فاقد گلوتن به دلیل وجود ترکیبات پروتئینی و هضم آسان از اهمیت بالایی برخوردار است. در این پژوهش اثر استفاده همزمان صمغ گوار، کازئینات سدیم و آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی هر کدام در چهار سطح ۰، ۵/۰، ۱ و ۵/۱ درصد جهت تولید نان فاقد گلوتن بر پایه پودر سیب زمینی واریته آگریا مورد بررسی قرار گرفت و سپس خصوصیات بافتی، فیزیکوشیمیایی و حسی نان طی مدت زمان ۷ روز نگهداری تعیین شد. نتایج این بررسی نشان داد افزودن ترانس گلوتامیناز میکروبی با ایجاد پیوندهای عرضی درخمیر سبب قدرت کشش و پایداری خمیر نان شد. افزودن صمغ گوار سبب افزایش حجم مخصوص و کاهش سفتی نان شد. افزودن کازئینات سدیم منجر به افزایش جذب آب و بازدهی خمیر شد. لذا استفاده ازاین افزودنی‌ها منجر به افزایش میزان تخلخل، حجم مخصوص و کشش بافت و کاهش میزان شاخص‌های رنگیa*،L*  و b* در پوسته نان و بافت فرآورده نهایی شد. بنابراین مصرف پودر سیب زمینی واریته آگریا در فرمولاسیون نان تافتون سبب افزایش مدت زمان نگهداری، افزایش بازارپسندی فرآورده توسط مصرف کننده و بهبود ویژگی‌های بافتی شد. از این رو استفاده همزمان آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی، صمغ گوار و کازئینات سدیم توانست تغییرات مطلوبی را بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی نان تافتون فاقد گلوتن بر پایه سیب زمینی طی مدت زمان ماندگاری بر جا گذارد.
 
ستاره پهلوان زاده، داریوش خادمی شورمستی،
دوره ۱۸، شماره ۱۱۶ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

به­منظور بررسی تأثیر پرتودهی با دز متوسط اشعه گاما (دز ۱۰ کیلوگری) بر خصوصیات ضد­اکسیدانی و ضدباکتریایی آویشن شیرازی، پوشش خوراکی فعال حاوی عصاره آویشن شیرازی (۵/۱ %) معمولی و پرتودیده بر پایه کازئینات سدیم (۸ %) تهیه و ماندگاری فیله ماهی قزل­آلای رنگین کمان پوشش داده شده در آزمایشی با ۴ تیمار فیله­های فاقد پوشش (شاهد:C )، فیله­های حاوی پوشش کازئینات سدیم (تیمار۱: ) و فیله­های دارای پوشش حاوی عصاره آویشن شیرازی معمولی (تیمار۲: ) و پرتودیده (تیمار۳: ) بر پایه کازئینات سدیم و ۴ تکرار، طی دوره نگهداری ۱۰ روزه در دمای ۴ درجه سانتی­گراد بررسی شد. آزمایشات شیمیایی (TVN, TBA, PV) و میکروبی (هوازی مزوفیل و سرماگرا) در روزهای صفر، ۳، ۶ و ۱۰ اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد؛ پرتودهی آویشن شیرازی با دز متوسط اشعه گاما، با وجود اثرات مثبت، موجب تغییرات معنی­دار بر خواص ضد­اکسیدانی و ضد­باکتریایی آن نشد. اما در انتهای دوره نگهداری، کمترین مقادیر TBA (mg MDA/Kg ۲۳/۰±۲۳/۳)، TVN (mg/۱۰۰g ۱۲/۱±۲۳/۲۵) و باکتری­های سرماگرا (log cfu/g ۱۳/۰±۰۰/۵) در فیله­های حاوی پوشش فعال کازئینات سدیم و عصاره پرتودیده آویشن شیرازی دیده شد (p<۰,۰۵). بنابراین می­توان از عصاره آویشن شیرازی به صورت معمولی یا پرتودیده در پوشش فعال کازئینات سدیم، جهت افزایش ماندگاری و کیفیت فیله ماهی قزل­آلای رنگین کمان در دمای یخچال حداقل به مدت ۱۰ روز استفاده کرد.
سکینه یگانه، مرجان زرگر،
دوره ۱۸، شماره ۱۲۰ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از این مطالعه، بررسی اثرات پوشش خوراکی کازئینات­سدیم غنی شده با اسانس رزماری بر کیفیت و ماندگاری قزل­آلای رنگین­کمان در مدت ۲۰ روز نگهداری دریخچال می­باشد. بدین­جهت، محلول­های کازئینات­سدیم (SC) به شکل ۴ تیمار SC فاقد اسانس و SC با اسانس رزماری در سه غلظت (۲۵/۰%، ۵/۰% و ۱% (حجمی/وزنی)) تهیه شده، به­عنوان پوشش بر روی ماهی قزل­آلا اعمال شدند و به­مدت ۲۰ روز در یخچال نگهداری شده و هر ۴ روز یکبار، آزمایشات شیمیایی (اندازه­گیری پی­اچ، بازهای ازته فرار، تیوباربیتوریک اسید و پراکسید)، میکروبی (شمارش باکتری­های کل و سرماگرا) بر روی آنها انجام شد. نتایج نشان داد که نمونه­های شاهد در حدود روز ۱۲ از حد قابل­قبول مقادیر میکروبی، شیمیایی تجاوز کردند، در حالی­که نمونه­های تیمار حاوی ۱% اسانس رزماری  پس از ۱۶ روز از نظر بار میکروبی، از حد قابل قبول فراتر رفتند (p<۰,۰۵) و حتی پس از ۲۰ روز از حد مجاز پراکسید و تیوباربیتوریک اسید تجاوز نکردند. این مطالعه نشان داد که پوشش کازئینات­سدیم دارای خاصیت سد­­کنندگی در برابر اکسیژن ­بوده و استفاده از اسانس رزماری در ترکیب پوشش کازئینات سدیم، باعث کاهش فساد اکسیداتیو، شیمیایی و میکروبی قزل­آلای رنگین­کمان می­شود.
هاله همتی، رقیه اشرفی یورقانلو، مهلا پیروزی فرد،
دوره ۱۹، شماره ۱۲۸ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش، بررسی برخی از خصوصیات فیزیکوشیمیایی و فعالیت آنتی‏اکسیدانی فیلم زیست تخریب پذیر تهیه شده ازکازئینات سدیم حاوی نانواکسید تیتانیوم و اسانس هسته انگور و تأثیر آن بر مقاومت اکسیداتیو روغن زیتون بود. آنتی‏اکسیدان‏ها با هدف به تاخیر انداختن اکسایش در روغن به آن افزوده می‏شود. با توجه به مطالعات پیشین سرطان‏زا بودن آنتی‏اکسیدان‏های سنتیک، منجر به کاهش استفاده از آن‏ها و جایگزینی آن‏ها با آنتی اکسیدان‏های طبیعی شده است. به همین منظور فیلم‏های بیونانوکامپوزیتی بر پایه کازئینات سدیم در سطوح مختلف نانو اکسید تیتانیوم (صفر، ۳۸/۰، ۷۵/۰، ۳/۱ و ۵/۱‏% وزنی- وزنی) و اسانس هسته انگور در پنج سطح (صفر، ۱۲۵، ۲۵۰، ۳۷۵ و  ppm۵۰۰) تهیه شدند. نتایج بیان کردند که با افزودن نانواکسید تیتانیوم و اسانس هسته انگور بر میزان ضخامت و کدورت فیلم ها افزوده شد و منجر به کاهش عبور نور از فیلم‏ها و در نتیجه کدورت آن‏ها شد. فیلم حاوی ۵/۱ درصد نانواکسید تیتانیوم و ppm ۵۰۰ اسانس بیشترین کدورت و بیشترین ضخامت را بین نمونه های دیگر داشت. با افزایش غلظت اسانس هسته انگور، خاصیت آنتی‏اکسیدانی فیلم‏ها نیز افزایش پیدا کرد به طوری‏که فیلم حاوی ppm ۵۰۰ اسانس، فعالیت آنتی‏اکسیدانی به میزان ۷۸% را از خود نشان داد. نتایج آزمون پایداری در برابر اکسایش روغن زیتون بکر بر پایه آزمون‏هایی چون، عدد اسیدی، عدد پراکسید و تیوباربیتوریک اسید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .نتایج نشان داد تفاوت معنی‏داری (۰۵/۰>P) بین فیلم پروتئینی حاوی اسانس با غلظت ppm ۵۰۰ با نمونه حاوی آنتی اکسیدان سنتزی(TBHQ)  وجود ندارد. فیلم کازئینات سدیم به دلیل فعالیت آنتی اکسیدانی به نسبت مناسب، تأثیر مثبتی بر کاهش روند اکسایش روغن زیتون داشته و می‏تواند جایگزین مناسبی برای استفاده از آنتی‏اکسیدان های سنتزی باشد.
فاطمه سلامت، مسعود دزیانی، فاطمه شهدادی،
دوره ۱۹، شماره ۱۳۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

ترکیب و خواص پوشش­های خوراکی به طور قابل توجهی اثرات آنها را در نگهداری مواد غذایی تحت تأثیر قرار می­دهد. در این مطالعه تأثیر پوشش خوراکی کازئینات سدیم همراه سطوح مختلف اینولین (۰، ۱، ۵/۲ و ۵ درصد) بر ویژگی­های فیزیکوشیمیایی، میکروبی، رئولوژیکی و ارگانولپتیکی پنیر لاکتیکی مورد بررسی قرار گرفت. پنیرهای مورد مطالعه در کارخانه شیر پگاه تولید گردید. تیمارها شامل پنج گروه شاهد (بدون پوشش)، کازئینات سدیم، کازئینات سدیم به همراه غلظت­های ۱، ۵/۲ و ۵ درصد اینولین بودند. نتایج نشان داد با افزایش دوره نگهداری، pH و میزان رطوبت کاهش و اسیدیته نمونه­ها بطور معنی­داری افزایش یافت. بیشترین و کمترین میزان رطوبت به ترتیب مربوط به تیمار پوشش­دهی­شده با کازئینات سدیم و ۵ درصد اینولین و تیمار شاهد بود. در ارزیابی خواص حسی تأثیر تیمارهای مورد مطالعه بر همه ویژگی‌های ارگانولپتیکی، به غیر از ویژگی بو و رنگ معنی­دار بود بیشترین امتیاز طعم و مزه مربوط به تیمار پوشش داده شده با کازئینات سدیم و ۱ درصد اینولین و کمترین امتیاز طعم مربوط به تیمار شاهد و تیمار پوشش داده شده با کازئینات سدیم و ۵ درصد اینولین بود. با افزایش دوره نگهداری سختی، پیوستگی و آدامسی بودن نمونه‌ها افزایش یافت. در پایان دوره نگهداری بیشترین میزان سختی در تیمار شاهد و کمترین میزان سختی در تیمارهای کازئینات سدیم به همراه ۵ درصد اینولین مشاهده شد که تفاوت معنی داری با تیمار کازئینات سدیم و ۵/۲ درصد اینولین نداشت. با افزایش دوره نگهداری شمارش میکروبی افزایش یافت و بیشترین شمارش کلی میکروبی و کپک و مخمر مربوط به تیمار شاهد و کمترین میزان مربوط به تیمار پوشش داده شده با کازئینات سدیم و ۵ درصد اینولین بود. بطور کلی استفاده از پوشش خوراکی کازئینات سدیم و اینولین باعث بهبود ظاهر و جلوگیری از تغییرات بافتی و کاهش فعالیت میکروبی پنیر لاکتیکی در طول دوره نگهداری گردید.
فاطمه آدینه پور، سید مهدی جعفری، علیرضا صادقی، مرتضی خمیری، سودابه خلیلی،
دوره ۲۱، شماره ۱۵۶ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر ریزپوشانی باکتری‌های استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس بولگاریکوس با روش کمپلکس کواسرواسیون و پوشش‌های کازئینات سدیم و پکتین بود. کازئینات سدیم و پکتین در ۴= pHبا هم جاذبه الکترواستاتیکی داشته و کمپلکس تشکیل میدهند. با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی، مورفولوژی کواسروات‌ها بررسی شد. ویژگی‌های کمپلکس‌های پکتین و کازئینات سدیم توسط آزمون‌های طیـفسـنجی فـروسرخ و اندازه‌گیری اندازه و توزیع ذرات بررسی شد. ویژگی‌های فیزیکوشیمیایی همچون آب‌اندازی، pH و اسیدیته و ویژگی حسی نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد، راندمان ریزپوشانی باکتری‌ها با روش کواسرواسیون  ۶/۶۶درصد بود. اندازه ذرات ۵۶۵/۱ میکرومتر و پتانسیل زتا ۱۶- میلی ولت گزارش شد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی، کواسروات‌هایی کروی شکل و بدون سوراخ و چروک در سطح را نشان داد. نتایج طیف‌سنجی مادون قرمز نیز ایجاد برهمکنش‌هـای الکتروسـتاتیک بـین پکتـین و کـازئینات‌سدیم را نشـان داد. همچنین ریزپوشانی باکتری‌ها موجب تغییر معنی داری (p>۰/۰۵) در  ۰/۰۹۱)pH± ۶/۴)و اسیدیته ماست (۰۳/۰±۱/۱) در مقایسه با   pH (۱/۰ ۶±/۴)و اسیدیته ماست (۰۱/۰±۸/۰ )تولید شده با باکتری های آزاد، نشد. آب‌اندازی ماست‌های تولید شده با باکتری‌های ریزپوشانی (۱/۱±۴۰درصد) در مقایسه با ماست های تولید شده با باکتری‌های آزاد (۹/۰ ±  ۴۵درصد) کاهش یافت (p<۰/۰۵). ریزپوشانی باکتری‌ها تاثیر منفی بر ویژگی‌های حسی همچون رنگ، بو و مزه ماست‌های تولید شده نداشت(p>۰/۰۵) ولی تفاوت معنی‌داری در بافت ماست‌های تولید شده با باکتری‌های ریزپوشانی شده در مقایسه با ماست‌های تولید شده با باکتری‌‌های آزاد مشاهده شد (p<۰/۰۵).
 
فاطمه حسینی طباطبایی، امیر حسین الهامی راد، رضا کاراژیان، حجت کاراژیان، محمد آرمین،
دوره ۲۲، شماره ۱۵۹ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده

زنده‌مانی پروبیوتیکها در محیطهای حساس به‌خصوص شرایط گوارشی اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق از تکنیک ریزپوشانی به‌عنوان روشی برای افزایش امکان زنده‌مانی پروبیوتیک‌ها (لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس La۵) در شرایط شبیه‌سازی شده گوارشی استفاده گردید. باکتری‌های مذکور به روش امولسیون‌سازی در بستر آلژینات سدیم و کازئینات سدیم در پنج سطح غلظتی به‌صورت تک غلظتی و ترکیب دو ماده میکروانکپسوله شدند و از نظر تعداد سلول زنده مانده، بازده انکپسولاسیون، زنده‌مانی در برابر نمک صفرا، زنده‌مانی در برابر اسید معده و مایع روده‌ای با و بدون نمک صفرا مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده از مقایسه میانگین داده‌ها در تمامی آزمون‌ها بین تیمارهای مختلف اختلاف معناداری وجود داشت (p<۰/۰۵)؛ به‌طوری که زنده‌مانی سلول‌های آزاد در شرایط گوارشی به شدت کاهشی بود اما میکروانکپسولاسیون به‌عنوان یک عامل محافظتی عمل نموده و زنده‌مانی سویه‌های میکروانکپسوله بیشتر از سلول‌های آزاد بود. از طرفی ترکیب آلژینات سدیم و کازئینات سدیم به عنوان پوشش توانست مقاومت باکتری را در برابر شرایط گوارشی به‌طور معناداری افزایش دهد(p<۰/۰۵). در بین تیمارها، سلول‌های آزاد (L-FC) کمترین زنده‌مانی در برابر محیط گوارشی را از خود نشان داد به‌طوری که در آزمون زنده‌مانی در محیط روده با نمک صفرا در ۳۰۰ دقیقه سلول زنده‌ای وجود نداشت اما تیمار با پوشش ۷۵% آلژینات سدیم و ۲۵% کازئینات سدیم (L-SA۳SC۱) بالاترین بازده را در فرآیند میکروانکپسولاسیون داشته و بهترین اثر محافظتی در برابر نمک صفرا، اسید معده و مایع روده‌ای را از خود نشان داد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت میکروانکپسولاسیون به روش امولسیون‌‌سازی با استفاده از ترکیب آلژینات سدیم و کازئینات سدیم می‌تواند در افزایش زنده ماندن باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس موثر باشد.


صفحه ۱ از ۱