جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای فعالیت آنزیمی
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
پروتئازهای مقاوم به حلالهای آلی بیش از دو دهه است که به میزان زیادی مورد توجه قرار گرفته است. پروتئازها قادر به کاتالیز واکنشها در محیطهای آلی هستند، به همین دلیل پایداری آنزیم در حضور حلالهای آلی حائز اهمیت است. در این پژوهش از آب چشمه قینرجه در ایران باکتری جداسازی شد که قادر به تولید پروتئاز مقاوم به حلالهای آلی است. غربالگری سویه مولد پروتئاز از طریق کشت در محیط اسکیممیلک آگار و سنجش قطر هاله انجام شد. سنجش فعالیت آنزیمی به روش هیدرولیز کازئین بهعنوان سوبسترا صورت گرفت. باکتری که دارای بیشترین فعالیت پروتئازی بود براساس توالییابی ۱۶S rDNA، ویژگیهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی شناسایی شد. اثر حلالهای آلی، دما، pH و سدیمکلرید بر فعالیت پروتئازی مورد سنجش قرار گرفت. سویه جداسازیشده با مطالعه نتایج حاصل از تعیین توالی، خصوصیات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی بهعنوان سویه جدیدی از Brevibacillus borstelensis شناسایی شد که قادر به تولید پروتئاز برونسلولی مقاوم به حلالهای آلی با فعالیت آنزیمی ۰/۵۳واحد بر میلیلیتر است. پروتئاز تولیدشده پس از ۲ساعت انکوباسیون در °C۳۰، در طیف وسیعی از حلالهای آلی قادر به فعالیت بود و بیشترین فعالیت پروتئولیتیک آن در حضور ۲۵% ایزوپروپانول مشاهده شد. بررسی ویژگیهای بیوشیمیایی آنزیم نشان داد که پروتئاز تولیدشده در pH برابر ۹ و دمای ˚C۶۰ بیشترین فعالیت را داشته است. نتایج حاضر نشان داد که پروتئاز جداسازیشده دارای ویژگیهای برجستهای مانند فعالیت و پایداری نسبت به شرایط قلیایی و حلالهای آلی است که برای استفاده در صنایع بیوتکنولوژی مختلف کاربرد دارد.
هانیه بیات، فریده طباطبایی یزدی، سید علی مرتضوی،
دوره ۱۳، شماره ۵۶ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده در این بررسی برای تعیین اثر زمان و شدت صوت دهی بر فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز، کپک آسپرژیلوس اوریزه PTCC ۵۱۶۴ به عنوان مولد آنزیم در بستره های کشت جامد بکار گرفته شد. سوبسترای استفاده شده ترکیبی از گندم و جو (۰:۱۰۰، ۵۰:۵۰، ۱۰۰:۰) تحت تیمار اولتراسوند با شدت ۳۵، ۵/۶۷ و۱۰۰% در زمان های ۵، ۱۰ و ۱۵ دقیقه قرار گرفتند. آنالیز نتایج با نرم افزار Design Expert ۶,۰.۲ نشان داد، اثر اولتراسوند بر آنزیم تولید شده در بستره های کشت، متفاوت است. آلفا آمیلاز تولید شده در بستره کشت جامد جو مقاومت بیشتری نسبت به گندم در خلال صوت دهی نشان داد. همچنین با افزایش زمان و شدت صوت دهی، آثار منفی کاویتاسیون مشهود تر شده و فعالیت آنزیم کاهش نشان داد. کاهش فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز تولید شده بستگی به مدت زمان و شدت صوت دهی و همچنین ترکیب بستره کشت جامد داشت. اولتراسوند احتمالا با تغییر *π→۰π و تغییر در ساختار دوم آنزیم بخصوص ساختار ورقه ای بتا بر روی فعالیت آنزیم اثر مهار کنندگی دارد. همچنین ساختار سوم پروتئینی آنزیم تحت تاثیر تیمار اولتراسوند تغییر پیدا میکند.
مهلا خوشهالی، فاطمه ناظوری، محمود رقامی،
دوره ۱۹، شماره ۱۲۸ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
در سال ۱۴۰۰ آزمایشی بهمنظور بررسی کیفیت و انبارمانی گوجهفرنگی رقم "سنا" توسط اکسید کلسیم، گاماآمینوبوتریک اسید(GABA) و سالیسیلیک اسید در آزمایشگاه پس از برداشت گروه علوم و مهندسی باغبانی دانشگاه ولیعصر رفسنجان (عج) انجام شد. طرح آماری آزمایش بر پایه فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی بود. فاکتور اول آزمایش شامل شاهد (آب مقطر)، اکسید کلسیم%۵/۰ (CaO)، گاماآمینوبوتریک اسید با غلظت ۱۰ میلی مولار (گابا) سالیسیلیک اسید با غلظت ۵/۰ میلی مولار (SA) و تیمار تلفیقی (CaO + GABA+SA) و فاکتور دوم شامل زمان انبارمانی طی ۳ دورهی انبارمانی (۷، ۱۴ و ۲۱ روز) در دمای۱±۴ درجه سلسیوس و رطوبت نسبی ۵±۸۵ درصد بود. نتایج آزمایش نشان داد که تأثیرتیمار تلفیقی در حفظ ویژگیهای کمی و کیفی گوجهفرنگی چشمگیر بود. کمترین میزان مواد جامد محلولو کمترین درصد فعالیت آنزیم پکتین متیل استرازو بیشترین میزان فنل و فعالیت آبی در تیمار گابا مشاهده شد. تیمار سالیسیلیک اسید نسبت به نمونه شاهدتا %۳۲از نشت یونی ممانعت کرد، همچنین %۲,۵ باعث حفظ وزن گردید و منجر به حفظ اسیدیته قابل تیتراسیون در روز هفتم انبارمانی نسبت به روز صفر گردید.طبق نتایج، بیشترین میزان سفتی، پذیرش کلی، فعالیت آبی و ویتامین ث متعلق به تیمار اکسید کلسیم بود.کمترین میزان مالون دی آلدئید، لیکوپن وکمترین میزان فعالیت آنزیم پلی گالاکتروناز (% ۰۹/۰ کاهش فعالیت نسبت به شاهد) و کمترین آلودگی میکروبی (% ۶۳/۰ کاهش کلنی نسبت به شاهد)،کمترین درصد نشت یونی و سرمازدگی متعلق به تیمار اکسید کلسیم بود.بهطورکلی در بین تیمارهای جداگانهتیمار اکسید کلسیم %۰,۵و سپس تیمارگابا با غلظت ۱۰ میلی مولار، به بهترین نحو صفات کمی و کیفی میوه گوجهفرنگی را حفظ کردند و جهت فرایند ذخیرهسازیپیشنهاد میشوند.
آرزو افتخاری یزدی، احمد پدرام نیا، فریبا نقی پور، امیر حسین الهامی راد، رضا سعیدی اصل،
دوره ۱۹، شماره ۱۳۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
استفاده از دانه کینوآ و مشتقات آن در فرمولاسیون محصولات صنایع پخت، علاوه بر بهبود ارزش تغذیهای محصول نهایی، از میزان وابستگی به منابع گیاهی با نیاز آبی بالا نظیر گندم و برنج میکاهد، لذا در تحقیق حاضر بررسی تأثیر جایگزینی آرد برنج با مالت آنزیمی دانه کینوآی کامل و پوستگیری نشده در سطوح صفر، ۵/۲، ۰/۵، ۵/۷ و ۰/۱۰ درصد بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی، بافتی و ساختار داخلی نان قالبی بدون گلوتن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش سطح مصرف مالت کینوآ (تا ۱۰ درصد) در فرمولاسیون محصول تأثیری معنیداری بر میزان رطوبت و فعالیت آبی ایجاد نشد. این در حالی بود که میزان سفتی بافت در هر دو بازه زمانی ۲ و ۷۲ ساعت پس از پخت در سطح مصرفی ۱۰ درصد مالت کینوآ افزایش یافت. همچنین از میزان حجم مخصوص و تخلخل محصول تنها در سطح ۱۰ درصد آرد مالت کینوآ کاسته شد. از سوی دیگر با افزایش میزان آرد مالت کینوآ، میزان آنتالپی نمونهها (طی بازه زمانی ۲ و ۷۲ ساعت پس از پخت) کاهش یافت، در حالی که میزان آنتالپی با افزایش زمان نگهداری محصول روند صعودی داشت. در بررسی رنگ پوسته محصول نیز نتایج گویای کاهش میزان مؤلفه L* و افزایش میزان مؤلفههای a* و b* محصول با افزایش میزان آرد مالت در فرمولاسیون بود که این امر بیانگر تیرگی بیشتر محصول میباشد. در ارتباط با نتایج تصاویر تهیه شده با میکروسکوپ الکترونی نیز مشاهده گردید که با افزایش میزان مالت کینوآ، میانگین مقادیر قطر و مساحت منافذ محصول کاهش یافت. در نهایت داوران چشایی با ارزیابی خصوصیات حسی، به سه نمونه حاوی صفر، ۵/۲ و ۰/۵ درصد مالت کینوآ بیشترین امتیاز پذیرشکلی را اختصاص دادند که بیانگر بهبود خصوصیات کمی و کیفی محصول نهایی با استفاده از مالت آنزیمی و بدون گلوتن دانه کینوآ میباشد.